من نشاني ازتوندارم
امانشاني ام رابراي تومي نويسم:درعصرهاي انتظار
به حوالي بي کسي قدم بگذار!
خيابان غربت راپيداکن ووارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي ش
وکلبه ي غريبي ام راپيداکن
کناربيدمجنون خزان زده
وکنارمرداب آرزوهاي رنگي ام!
درکلبه رابازکن وبه سراغ بغض خيس پنجره برو!
حريرغمش راکناربزن مراخواهي ديد
با بغضي کويري که غرق عصاره ای انتظارپشت ديواردردهايم نشسته ام...
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط سارا
آخرین مطالب